پذیرش عاشقانه

کتاب هنر عشق‌ورزیدن را هنوز تمام نکرده‌ام. از آن کتاب‌هاست که تمام‌کردنش حتما کاغذ و قلم می‌خواهد و صبح‌ها مثل مشق مدرسه می‌نشینم پایش. خوش‌خوان نیست اما حس می‌کنم این مفهوم ساده را خیلی دقیق و عمیق واکاوی کرده است.
چهار پایه‌ای که طرح می‌کند در واقع چهار پله‌ی پشت سر هم به شمار می‌رود که منزل به منزل چشم‌ را روشن می‌کند.
آن‌چه توجه شخص مرا خیلی به خود گرفت پله‌ی احترام بود. پله‌ای که به گمانم دشوارترین بخش عشق‌ورزیدن فعالانه است. احترام یا چنانچه برخی می‌گویند پذیرش به شدت در معرض این است که با انفعال و حتی ستم‌پذیری اشتباه گرفته‌شود.
به گمان من اگر بنا باشد لبه‌ی احترام آن سوی بامی داشته باشد و لازم باشد که از آن پرهیز کنیم همان انکار خواسته‌های فردی و اجازه‌ی آسیب‌دیدن با ویژگی‌های معشوق است.
از منظر عاشقانه‌زیستن شاید لازم باشد خاری را که کف دست معشوق وجود دارد به عنوان ویژگی فردی او بپذیریم و محترم داریم اما با هر بار زخمی‌شدن موقع دست‌دادن چه می‌شود کرد؟
تئوری شخصی من این است که احترام و پذیرش عاشقانه دو وظیفه نسبت به معشوق بر دوش ما می‌گذارد:
۱-ایجاد زمینه برای بروز زیبایی‌های او
۲-پرهیز از آسیب‌دیدن با زشتی‌های او (یا آنچه زشتی به نظر ما می‌رسد)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا