معاون دانشکده دوچرخه سوار

رکاب زنی که یار من است

این مرد جان برکف نسبتا جنتلمن آقامون هستند
صد البته که به نوبه خود جان به لب رساندن را هم بلدند لیکن این تصویرشان چشم ما را روشن میدارد!
چند ماه پیش معاون دانشگاه شد. نیمه های بهمن بود که خبر آورد ماشین سازمانی را پس داده ام و به جایش دوچرخه گرفته ام. اینطوری مجبور نیستم در وانفسای فشار کاری برای باشگاه رفتن، وقت ذخیره کنم و از آن روز در مسیر کار هم مثل مسیر خریدهای خانه پا به رکاب شد.
بعد که خوردیم به پیسی اسفند و فروردین اثر این حرکت بیشتر معلوم شد چرا که به یکباره متوجه شدم نقش “نیمه پر لیوان” را دیدن در خانواده که با توافق خاموشی تا آن وقت به من تعلق داشت منتقل شده به او!
حدود دوتا چهل دقیقه رکاب زدن در هوای اسفند و فروردینی اینچنین و همزمان گوش دادن به پادکستهای باحال از او ورژن متفاوتی از خودش ساخت که چشم زیبابینش را گشود. آن هم کی؟  در ایامالله کرونا!
القصه ما معجزه دوچرخه را بیش از پیش باور کردیم و داریم رویا میبافیم برای روزی که همرکابش شویم بی هراس از بچه های بالا و بی وحشت از حمله عرف!
روزی که دوچرخه ثابتهای باشگاههای بوگندوی زنانه راه بیفتند و ما را به مقصدهایمان برسانند.
روزی که آزادی و لبخند و پاکی و نجابت و زیبایی و سلامتی دست همدیگر را بگیرند و بزرگان دینی پیش و بیش از همه به اصرار و تمنا این مرکب مقدس و پاکیزه را به زن و مرد و پیر و جوان توصیه کنند.

بازنشر از اینستاگرام در بهار 99

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا