کرکسیون را دفعهی اولی که شنیدم سر کلاس انسان طبیعت معماری بود. استاد گفت: کار کنید جلسهی بعد کارهاتونو کرکسیون میکنم! میخواستم بگویم: شما چرا استاد؟ اگر واقعا میخواهی مفید باشی بگو چه جوری کار کنیم! وگرنه به هم چسباندن و آلبوم کردن کار را که خودمان بلدیم. بخت یارم بود که دهانم را بستم! بعدها فهمیدم که کلکسیونی در کار نیست!
کرکسیون به معنای لغوی تصحیح از آموزش فرانسه وارد ادبیات معماری شدهبود. مثل رولووه ژوژمان دسن و خیلی کلمات دیگر.
ترم اول معماری
قسمت دوم انتخاب اجباری رشتهی معماری
قسمت سوم؛ گمشدن در کوچهی دوست
قسمت پنجم؛ خلاقیت با کاغذ و شاهکار نجمه
قسمت ششم؛ پس خلاقیت چیست ای لعنتیها!
قسمت هفتم؛ نامرئیبودن درد دارد!
قسمت هشتم؛ فردا در موردش فکر میکنم عین اسکارلت.
قسمت نهم؛ میترسیدم از بس کوچک بودم.
قسمت دهم؛ صندلی مقوایی یا تخت پادشاهی؟
قسمت یازدهم؛ ترم یک معماری و کابوسهای بیپایانش
قسمت چهاردهم؛ همنشینی با پسرهای شیک و ارگانیک
قسمت پانزدهم؛ خدایان سالبالایی
قسمت شانزدهم؛ سفرهای دانشجویی معماری
قسمت هفدهم؛ دانشکدهی ادبیات و شعرسازی
ترم دوم معماری
قسمت نوزدهم؛ شناسایی راز گل سرخ
قسمت بیستم؛ تکروی یا وفای به خود؟
مسیرهای تهیهی کتاب فصل تحصیلی ما را میتوانید در این پست ببینید.