معماری و سفر؛ فصل تحصیلی ما؛ قسمت شانزدهم

۱.

در آن سالهای آغازین دهه ی هفتاد تلاش و بلکه تنازعی بین گروه و مسئولین حراست دانشکده‌ی معماری بود سر مسأله‌ی سفر. گروه، معماری و سفر را دو یار ابدی می‌دیدند که قرار است به هم کیفیت و معنا بدهند.

مسئولین اما نظر دیگری داشتند. سفرهای معماری خار چشم آن‌ها بود از این بابت که از دیدرسشان خارج می‌شدیم و می‌توانستیم دستجمعی به چیزهایی غیر از سرودهای انقلابی گوش دهیم. چه بسا ممکن بود در این آزادی نسبی کوتاه‌مدت هم‌دیگر را ببینیم و عاشق همدیگر شویم و بیابان و خار مغیلان و خلاصه کلی خطرهای دیگر!

۲.

اما گروه تلاش می‌کرد و ما می‌رفتیم! سفرهای رایگان طولانی‌مدت. در آن سالها هنوز دانشجوی معماری‌بودن ارج و قرب زیاد داشت. به اغلب موزه‌ها و مکان‌ها که می‌رفتیم قدر می‌دیدیم و بر صدر می‌نشستیم. خوش می‌گذشت. البته لازم به ذکر است که امکانات زیستی خور و خواب، اغلب در کمینه حد ممکن بود.

برای منی هم که یزدی بودم سفر اشاره و گریزی به زندگی جمعی خوابگاهی بود. مثل فرصتی امن و کوتاه برای تجربه‌ای که مشتاقش بودم.

جدای از این‌ها نمی‌دانم چرا حافظه و چشم و گوش و سایر حواسم در سفر به شدت هوشیارتر و زنده‌تر بود و آموختن به شیوه‌ای شیرین و بی‌آزار در جریان. چه موهبتی قشنگتر از این برای یک‌ دانشجوی معماری.

سفرهای زیادی رفتیم و سفرهایی هم بود که با عزم دانشکده همراهی نکردیم و نرفتیم مثل سفر کاشان سال ۷۳ که هنوز داغش به دل من یکی مانده است. کاشان را بعدها بارها رفتم اما می‌دانم که آن‌طور رفتن قطعا امکان علاوه‌تری بود که برای همیشه از کفم رفت.

پی‌نوشت: این هفته تقارنی کاملا اتفاقی ایجاد شد بین دو رویداد. خوانش پست مربوط به تولد هجده‌سالگی‌ در کتاب، با تولد ۴۵ سالگی‌ام! (که فرداست) . به پاس این همزمانی در این چهارشنبه دو فایل صوتی پست می‌شود.

قسمت اول صدای هجده‌سالگی
قسمت دوم انتخاب اجباری رشته‌ی معماری
قسمت سوم؛ گم‌شدن در کوچه‌ی دوست
قسمت چهارم؛ ساقیا بجنب!
قسمت پنجم؛ خلاقیت با کاغذ و شاهکار نجمه
قسمت ششم؛ پس خلاقیت چیست ای لعنتی‌ها!

قسمت هفتم؛ نامرئی‌بودن درد دارد!

قسمت هشتم؛ فردا در موردش فکر می‌کنم عین اسکارلت.

قسمت نهم؛ میترسیدم از بس کوچک بودم.

قسمت دهم؛ صندلی مقوایی یا تخت پادشاهی؟

قسمت یازدهم؛ ترم یک معماری و کابوسهای بی‌پایانش

قسمت دوازدهم؛ زندگی زیباست؟

قسمت سیزدهم؛ خودکشی نافرجام.

قسمت چهاردهم؛ همنشینی با پسرهای شیک و ارگانیک

قسمت پانزدهم؛ خدایان سالبالایی

مسیرهای تهیه‌ی کتاب فصل تحصیلی ما را می‌توانید در این پست ببینید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا