چگونه خانه طراحی می‌کنم؟

از اهمیت معماری پیش‌تر گفته‌بودم. از این که چگونه حاکم بلامنازعی است که از سرسپردن به حکم و فرمانش گریز نیست و چگونه چیستی و چگونگی زندگی ما را رقم می‌زند.

در این پست می‌خواهم از نوع نگاهم به طراحی معماری بگویم. از آداب و روالی که در فکر کردن به پروژه‌های معماری به آن پابندم و از آن‌چه برای ساکنان بناهایم می‌پسندم.

من در طراحی بر دو عامل متمرکز هستم.

  • آسودگی
  • تعلق

آسودگی

آسودگی برای من عامل تعیین‌کننده‌ای است. بخصوص در طراحی خانه. مراقبه‌ای از یک دوست یادم هست که این جمله‌ای از آن بود: باشد که زندگی بر ما آسان باشد.

من به این آسانی معتقدم. به این که زندگی باید بدون لکنت در خانه روان باشد. چه در جزئیات و چه در کلیات آسانی می‌تواند به ما کمک کند بیش از حد لازم درگیر ابزار و وسایل مادی نشده و برای روح زندگی به اندازه‌ی کافی وقت داشته باشیم.

من آسانی را در چند وجه در طراحی در نظر می‌گیرم:

  • موقعیت مطلوب اولیه‌ی زمین

این که خانه در کدام موقعیت قرار داشته باشد و لکه‌گذاری اولیه بر چه مبنایی صورت بگیرد خیلی از مسائل را همان اول کار روشن می‌کند. خانه‌ی دونبش بر بلوار شاید به لحاظ تجاری سرمایه‌گذاری ارزشمندی به نظر برسد اما هیاهو و آلودگی و تشویش به احتمال زیاد دستآوردهای غیرقابل اجتناب آن هستند. رقم‌زدن زندگی آسان و آسوده در چنین موقعیتی نیاز به صرف انرژی و هزینه‌ی بیش‌تر دارد. البته معمولا طراحی در مرحله‌ای به من ارجاع می‌شود که زمین با سلیقه‌‌ی کارفرما خریده شده‌باشد. اما اگر مواردی مشورت پیش از این مرحله هم پیش بیاید معمولا پیشنهاد خواهم داد که سرمایه‌گذاری اقتصادی را با سکونت ترکیب نکنند

  • کدهای ارتفاعی در طرح کلی خانه

تصمیم‌های کلان اولیه مثل طرح دوبلکس تریبلکس یا طبقه روی پیلوت زندگی را در اختلاف سطوح مختلف تعریف می‌کند. ممکن است ساکنین بر اساس اقتصاد، مد روز یا جذابیت‌های بصری سینمایی‌ این ایده‌ها را سفارش دهند اما من خود را موظف می‌دانم دشواری زندگی عادی در سطوح و طبقات مختلف را یادآور شوم. آن چه در قاب تلویزیون و سینما جذاب به نظر می‌رسد می‌تواند زندگی عادی و دائمی ما را بسیار دشوار کرده و به نوعی ما را ملزم کند که از خیر بعضی طبقات گذشته و در سطحی محدود ساکن شویم.

البته طبیعتا اگر تقاضا و تصمیم مخاطب به هر دلیلی جدی باشد انجام می‌شود ولی حتما پیش از آن سعی می‌شود تصویر واضحی از واقعیت چنین ساختاری ترسیم شود.

  • مجاورت فضاها

دسترسی آسان فضاهای مرتبط برای سهولت زندگی معجزه می‌کند. این آسانی و ارتباط هم در چیدمان دانه‌های اصلی مد نظر قرار می‌گیرد مانند پذیرایی و آشپزخانه، سرویس و فضای خصوصی و…و هم در اجزای کوچکتر فضاها نظیر فضای مطالعه با کتابخانه، ماشین ظرفشویی با محل ذخیره‌ی ظروف مهمانی و…

  • جزيیات هدفمند.

عوامل متعددی در جزئیات خانه هستند که می‌توانند کار اداره‌ی خانه و زندگی در آن را تسهیل کنند. مصالح نازک‌کاری خانه و تجهیزات آن معمولا در چشم مخاطب عام با جاذبه‌ی بصری ارزیابی می‌شود که البته مهم است اما همه‌ی ماجرا نیست. انتخاب رنگ و نوع کفپوش، آرایه‌ی سقف و دیوار و سایر سطوح افقی دیزاین می‌توانند به شکل موثری بر سهولت اداره‌ی خانه و زندگی در آن تعیین‌کننده باشند.

درباره‌ی کمدهای کاربردی و مفید هم قبلا مطلبی نوشته‌ام که نشان می‌دهد با طراحی کمد مناسب چطور می‌توان هم در هزینه‌‌های آتی صرفه‌جویی کرد و هم به محیط وحدت و انسجام بخشید.

تعلق

این فاکتور برای من اهمیت اصلی را دارد. در واقع عین دنیا که مزرعه‌ی آخرت است آسودگی نیز مزرعه‌ی تعلق به شمار می‌رود. خانه ریخت و پاش‌ها و اضافات و آشفتگی‌ها را جمع و جور می‌کند تا حرف اصلی مجال گفته‌شدن و شنیده‌شدن داشته‌باشد.

به باور من خانه وقتی به تمامی خانه می‌شود که بتواند ایجاد تعلق کند به چیزهای ارزشمند زندگی. از نظر من این ارزشمندی‌ها شامل انسان و طبیعت است.

شیوه‌ی ایجاد تعلق

شنیده‌اید که ازدواج کنید علاقه خودش می‌آید؟ حرف چرندی است مفت و خطرناک. علاقه نه زوری می‌شود و نه خودبخودی. زمینه‌ی مساعد می‌خواهد و البته همت و دقت در پرورش و پایش.

هنر معماری که به قدرت سفت خود واقف است می‌تواند آگاهانه برای ایجاد تعلق زمینه بچیند. ساده‌ترین روش این کار را آن شاعر بی‌لباس به روشنی گفته‌است:

ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد

این الگوی ساده و رسایی است که می‌شود آن را به کار گرفت. دوست داری ساکنان خانه‌ای که می‌سازی به چه چیزهایی علاقه داشته باشند؟ کدام محبوب‌هایی را برای آن‌ها می‌پسندی؟ همان‌ها را در معرض دید مدامشان قرار بده!

همین الان به محیط زندگی خود نگاه کنید. وقتی راه می‌روید چه چیزهایی مقابل چشم شما قرار داده شده است؟ وقتی می‌نشینید و آرام می‌گیرید چه؟ دیوار، تلویزیون، اشیائ دکوری، بوفه یا پرده‌های مجلل؟

من به عنوان یک معمار عاشق و معتقد به طبیعت باور دارم که بیشترین سهم نگاه آدم‌ها در زمان آرام و استقرار باید از طبیعت باشد.

معمار می‌تواند شیوه‌ی دیدن را سازمان‌دهی کند و البته این تمام کار او نیست. اگر خانه سعادت نشستن در میان طبیعت بکر باشکوه را نداشته‌باشد که معمولا ندارد انتخاب نوع جلوه‌ی عناصر طبیعی هم بر عهده‌ی معمار است. این که طبیعت و جلوه‌های آن در کدام ظرف بنشینند و چگونه عرضه شوند.

(در حال تکمیل و بازنگری)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا