در طول چهار سال گذشته کوشیدهام به فعالیتهای شخصیام در راستای مهربانی با طبیعت و پاسداشت محیط زیست جنبهی عمومیتری بدهم و دیگران را نیز به درک و همراهی با آن تشویق کنم. این تلاش تحت عنوان زندگی بدون پسماند یا پسماند صفر برآیند زیست من و خانوادهام برای کاهش حداکثری پسماند را به نمایش گذاشتهاست. من کوشیدهام در اینستاگرام و این جا از ریزهکاریهای این سبک حرف بزنم و دیگران را به همراهی ترغیب کنم. کوشش من بر نوسان موزون بین حرف و عمل مبتنی بوده و خواستهام مراقبت از این که حرف از عمل بالا نزند!
البته در معرض طعن بودن قدمهای کوچک فقط حدیث امروز نیست. از همان زمان کسانی بودند (البته در انصافا در تعداد کم) که معتقد بودند خانه از پایبست بیمار است و کارهای ما توجه به ریزهکاریهای بیاهمیتی است که تاثیر چندانی ندارد. بهتر است به جای این کارها به کارهایی بزرگ و ساختارشکن پناه ببریم.
چرا قدمهای کوچک بر میداریم؟
اقدامهای سادهی شهروندی و ترویج آنها میتواند به ما انرژی بدهد. در یک ساختار فاسد تلاش برای تمیزکردن دور و بر خودمان با قدمی کوچک به اتکای اولین ویژگی آدمهای موثر یعنی «عامل بودن» حس ارزشمندی را در ما بیدار میکند. آدمهایی که حس ارزشمندی و تاثیرگذاری را چشیدهباشند به سادگی مقهور محیط نمیشوند. این آدمها شهروندان بیدردسری برای یک ساختار تمامیتگرا نیستند چون طعم تنندادن به نظم موجود را مزهکردهاند ولو در حد یک کار کوچک. آنها باور دارند که میشود و انجام دادیم!
شهامت حاصل از این حرکت میتواند منجر به توسعه و ترویج این قدمها و تصمیم به اقدامات بعدی شود
کدام قدمهای کوچک میتواند مخرب باشد؟
چنان که پیشتر هم گفتهبودم نماد این اقدام را باکستر کتاب قلعهی حیوانات میدانند. اسبی که میکوشید علیرغم همهی نابسامانیها تلاش صادقانهی خود را مدام افزایش دهد. او اسبی بود که میفهمید مزرعه دارد به سمت تصمیمهای نادرست میرود اما کار دیگری بلد نبود و فقط تلاشش را در فیلد حمالی خودش بالا میبرد. آیا باکستر قابل سرزنش است؟
باکستر در جایگاه یک اسب کاری نه. او بیش از این نمیتوانست کاری بکند. اما ما پیروانش چه؟! آیا ما نیز بستهی یک حرکت تکراری بدون تلاش برای گسترش و ریشهیابی هستیم؟ البته که نه.
ما راهیان مصمم کنشگری و اقدامهای کوچک میدانیم که هر وضعیتی ریشههایی دارد. تلاش صرف برای کنترل میوهها شاید تنها در ابتدا تنها کار ممکن باشد. اما وقتی با قدمهای کوچک خود را نسبت به مساله حساس کنیم و به موازات آن دانستن و بیشتر دانستن را حق خود بدانیم درهای تازهای بر ما گشوده میشود.
کاملا محتمل است که ما آدمهای دیگر و چه بسا قدرتمندتر از خود را با پابندی صادقانهی خود به حرکتمان تحت تاثیر قرار دهیم.
طرح مهربان با آب و خاک هم با این نگرش شروع شد که در حد توان خود حجم و غلظت شیرابه را در زبالهی شهر یزد کاهش دهد.
این حرکت مفتخر است که توانسته اتمسفری ایجاد کند که یارانش در سایر زمینههای پسماند صفر نیز به همافزایی و انتقال تجربهی موثری برسند. علاوه بر این طبق تخمین ما در قویترین وضعیت خود در سال … توانست به کاهش تقریبی یک دهم درصدی در حجم شیرابهی زبالهی یزد برسد. این دستاورد اگرچه به دلیل مشکلات متعدد نتوانست رو به رشد بماند اما نویدبخش این بود که میشود کاری کرد.