پوره‌ی هویج آبگیری؛ آشغال یا فرصت؟

آب هویج را می‌گیریم و آنچه در مخزن آبمیوه‌گیری می‌ماند می‌شود آشغال! آیا این رواست؟

روزگاری تلاش کردم که آن را دوباره جان بدهم و این قصه شکل گرفت. این ماجرا را قبلا در اینستاگرام هم تعریف کرده‌ام.

آشپزی من به تعریف معروف خوب نیست. اولین واکنشی که همسر گرامی در روزهای اول مستفیض شدن از دستپختم گفت این بود که : ببین خوشمزه س ولی شبیه تصور و تصویری که از این غذا در ذهن دارم نیست!😊
نیتش زیاد خیر نبود به گمونم ولی این توصیفش با دستگاه فکری من همخوانی داشت و توی هوا قاپیدمش!
خلاصه این که به تعریف و ترازوی خودم آشپزیم خیلی هم خوب است.
البته به این سوی همون چراغ معروف، ما از اوناش نیستیم که عکس غذا بذاریم و دادار دودور راه بندازیم! فقط من باب همان خوب آموزی معروف عرض میکنم که امروز روز خجسته ای بود که توانستم از رومخترین دورریزهای آشپزخانه ای غذا درست کنم!
هر کسی که در وادی خامخواری قدمی زده باشد و همزمان محیط زیستی هم باشد درد این را چشیده که آنچه از فرایند آب میوه و سبزیگیری حاصل میشود مقدار کمی آب و مقدار زیادی تفاله میوه و سبزی (که از این پس به جای این اسم زشت، پوره صدایش میکنیم!😉) هست.
امروز از هویج و کاهو و جعفری سه لیوان آب و سه فنجان پوره به دست آمد. آبها را نوشیدیم به حول و قوه الهی و اما پوره ها😴
با یکی فلافل خام درست کردم که در نوع خودش خوشمزه بود.

دیگری را زدم تنگ کتلت خانواده و عالی شد! نه تنها طعم خوب و بچه پسندی داشت بلکه موقع تهیه اصلا به دست نمیچسبید! (یعنی همه جوره به نفع منابع☺)


سومی هم نشسته توی یخچال منتظر شیرجه زدن در فسنجان فرداست! (قبلا امتحان شده و کاملا مقبول است )
یعنی سه لیوان آب میوه بدون هیچ پسماند دممان گرم!
هر روز پری فور آمازون! و هر روز قدمی هم برداریم در پاسداشت منابع. حال سیاره وخیم است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا