مدیریت پسماند موضوع امروز کارگاهمان در دبستان دخترانه سما بود. مخاطبم جمعی از معلمان این دبستان بودند.
بنا به تجربههای قبلی چندان غیر منتظره نبود که روی میز صبحانهی اینجا نیز لیوان و قاشق و سفره یکبار مصرف بود و مقدار زیادی نان کمکیفیت در حال کهنهشدن.
معلومم شد باید از کجا شروع کنم!
یک قصه بیش نیست غم آب و خاکمان
از هر زبان که گفته شود باز هم کم است!
حدود ۵۰ نفر در سالن کنفرانس منتظرم بودند. با معرفی صمیمانه و پرمحبت خانم دکتر پیغمبری شروع به صحبت کردم. گویا عدهای هم آنلاین گوش میدادند.
گفتم: طبیعت خدمت ما را نمیخواهد کافی است مانع و مزاحمش نشویم.
کافی است پا روی دست و دامنش نگذاریم و شاهد شویم که کار خودش را میکند.
تولید زباله شکل متداولی از مزاحمت و بیحرمتی نسبت به طبیعت است. بیایید به سطل زبالههایمان نگاه کنیم.
از کاغذ گفتم که تن درختان است.
از شیشه و فلز که کوه و درههای زمینند.
از پلاستیک که حاصل اسرار اعماق زمین است.
و بالاخره از مواد غذایی که حاصل جهد و عشق و پیوند آسمان و زمین هستند.
گفتم اگر مدیریت پسماند سبک رایج زندگیتان شود بچهها خودبخود از شما میآموزند.
دست آخر هم از مهربان با آب و خاک و پویش پوسماند که توانسته شیرابه زبالههای یزد را کاهش دهد.
بیادعا و مشتاق و پرسشگر گوش دادند و امیدوارم وقتی وارد وادی اقدام شدند حرف و عمل تاثیرگذارشان را مشق کودکان دبستان کنند.
امیدوارم. بسیار امیدوارم.
(این مطلب به تدریج تصحیح و تکمیل خواهد شد)