نگاهی به کتاب هنر غشق‌ورزیدن

تصمیم دارم برای تدوین مبانی «معماری عشق» بر مفهوم عشق تمرکز کنم و به این منظور تصمیم‌گرفته‌ام مطالعه و خلاصه‌برداری کنم از کتاب «هنر عشق‌ورزیدن»

عشق چه هست و چه نیست؟

اریک فروم معتقد است که فرهنگ جوامع مدرن ما را به سمت سازش‌پذیری و بی‌توجهی به تفاوت‌ها سوق می‌دهد؛ اما اگر شجاعت ویژه‌ی انسانی داشته باشیم به سمت عشق خواهیم رفت. عشق از نگاه این نویسنده اتحاد و یکپارچگی با دیگری است در شرایطی که انسجام درونی هر یک حفظ شود.

او عشق‌ورزیدن را ورای عاشق‌شدن می‌داند نه یک ماجرای سطحی و ساده که هرکس قادر به انجام آن باشد؛ بلکه هنری که جز با قدم برداشتن در مسیر ارتقای ویژگی‌های شخصیتی و بلوغ رفتاری به دست نخواهد آمد.

عشق ورزیدن هنر است و اکتساب آن نیازمند تلاش وکوشش مستمر اما اغلب مردم آن را احساسی خوشایند می‌دانند که تنها نصیب افراد خوش‌اقبال می‌شود.

بیشتر مردم قبل از دوست‌داشتن تمایل دارند که مورد دوست‌داشته‌شدن قرار گیرند.

بیشتر مردم دشواری‌های عشق را به معشوق و جلب رضایت او مرتبط می‌دانند.

بیشتر مردم عشق‌ورزیدن را با احساس اولیه‌ی عاشق‌شدن یکی می‌دانند؛

اما این کتاب عشق را مانند زیستن یک هنر می‌داند که باید در دو مرحله‌ی تئوری و عملی آموخته‌شود.

جدایی و اضطراب تنهایی

جدایی تجربه‌ی دردناکی است که آن را منبع همه‌ی اضطراب‌ها و دلهره‌ها می‌دانند.جدایی به معنای دورافتادن از همه چیز بدون هیچ‌گونه توانایی برای استفاده از قدرت‌های انسانی است.

جدایی به معنای بی‌دفاع‌بودن و ناتوانی در درک فعالانه‌ی جهان است و همچنین باعث بروز شرمندگی و احساس گناه.

جدایی باعث احساس تنهایی است و انسان در تمام اعصار و فرهنگ‌ها محکوم به یافتن پاسخ یک سوال مهم و حیاتی است:

چگونه می‌توان بر تنهایی فائق آمد و به یگانگی محض رسید؟

راه‌های گریز از حس تنهایی

۱-فرار از من به کمک لذت‌های دنیوی از طریق میگساری مواد مخدر و افراط در لذت جنسی.

۲-پیوند بر اساس یکرنگی و هماهنگی با گروه، آداب و رسوم کارها و عقاید آن که منجر به تلاش برای برابری می‌شود. گرایش روزافزون به کاهش تفاوت‌ها را می‌توان ناشی از این رویکرد دانست.جهان سرمایه‌داری از این گرایش سود می‌برد و مشوق آن است زیرا می‌تواند بدون آن که به اصطکاک و تنش میان هر یک از این اتم‌های انسانی یکسان به وجود آورد و آن‌ها را به تراکم وسیع وادارد.این پیوند نیز شدید و حاد نیست بلکه روندی آرام، منظم و عادی‌شونده دارد که تاثیر چندانی در کاهش اضطراب و آشفتگی نخواهد داشت.

۳-سومین راه برای ایجاد پیوند و اتحاد با هستی فعالیت خلاقانه است. در این طریق سازنده با آن چه ساخته‌است به عنوان نمادی از دنیای خارج احساس یگانگی و ارتباط می‌کند.

۴-آرزوی پیوند میان‌فردی قدرتمندترین تلاش بشر و در عین حال اساسی‌ترین جذبه و نیروی سهمگینی‌است که نژاد بشر را در قالب قبیله خانواده و جامعه به هم پیوند می‌دهد. شکست در دست‌یابی به این هدف با جنون و ار خود بی‌خودی انسان برابر است و ممکن است به نابودی فرد یا اطرافیانش منجر شود.بدون عشق بشر برای یک روز هم توان زندگی‌کردن نخواهد داشت.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا