چگونه پسماند صفر شویم؟ این سوالی است که قدمگذاشتهگان نوپای این مسير زیاد میپرسند. خواستن و داشتن هدف یک چيز است و دانستن مسلک مسیر چیزی دیگر و البته هر دو لارم است.
بضاعت من در پاسخ به این سوال مبتنی بر تحربهی شخصی من است. تجربهای که هنوز و همیشه در حال تکمیل و بهبود است.
پسماند صفر شدن را به عنوان یک هدف و شیوهی محیط زیستی حدودا چهار سال است که میشناسم؛ اما قصهاش دیرین است.
عشق به طبیعت و پاسداری از آن را از زمانی که یادم میآید داشتهام؛ اما ورود به وادی پسماندصفر با تقویت کنشگری زودبازده، شهامت و اعتماد به نفس مرا افزود و کمکم کرد با شادمانی و امیدواری بیشتر به بهبود حال این سرزمین سوخته فکر کنم.
ورود به این وادی به بسیاری از کارهایی که پیشتر پایبند آن بودم اسم داد و کارهای تازهی زیادی را نیز به من یاد داد.
پیشکسوت این سبک تمامی پیشینیان ما و در واقع تمام ساکنان زمین قبل از صنعتیشدن هستند که چیزی به اسم دورریز برایشان معنا نداشت.
در ایران عصر حاضر و از طریق شبکههای مجازی نام خانم آیه حمداوی بر تارک مرام پسماند صفر شدن نشستهاست. برای خود من طرز فکر، منش، اقدامها و بخصوص نوع نگاه ایشان به منابع زمین، بسیار آموزنده و الهامبخش بودهاست.
در این پست میخواهم به تفصیل بگویم که چطور در این وادی پاگذاشتم و الآن دقیقا چه میکنم.
قدم اول: پسماند-آگاهی
شروع سلوک پسماندصفر شدن، لزوما و به شکل ناگهانی نداشتن پسماند نیست! بلکه آگاهی از آن است. من با حجم عظیمی از پسماندهای نگرش پیشین وارد این وادی شدم و آنگاه آموختم که چگونه روز به روز از دورریز و اجحاف در حق منابع کم کنم؛ (البته یادآور میشوم که این حجم عظیم در زندگی من هرگز شامل ظروف غذاخوری و سفرهی یکبار مصرف نبود.)
میدانستم که مشاهده و درک عمیق، قدم مهمی در ایجاد هر بهبود است. دست از دورریختن بیتوجه برداشتم، به سطل زبالهی خود زل زدم وسعی کردم بفهمم کجای کار هستم.
کوتاه سخن آنکه رسیدن به پاسخ چگونه پسماند صفر شویم؟ با قدم سادهای به نام مشاهده آغاز میشود.
قدم دوم؛ تلاش برای اجتناب
در این مرحله سعی کردم پسماندهای قابل حذف را شناسایی کرده و به تدریج یا ناگهانی کنار بگذارم.
حذف کامل شامل این اقلام بود:
آب معدنی
کیسههای خرید میوه، خشکبار، حبوبات (جایگزین: کیسه پارچهای)
کیسههای خرید محصولات پروتئینی (جایگزین: ظروف دردار بزرگ)
کیسههای خرید شیر و پنیر فله (جایگزین: ظرف استیل دردار برای شیر و ظرف پلاستیکی دردار برای پنیر)
ظروف مقوایی شیرینی و کیک (همیشه موفق نبودم)
بطری روغن (جایگزین: بطری شیشهای)
قوطی پلاستیکی ارده جایگزین: (شیشههای موجود سس و رب و…)
کیسه فریزر (جایگزین: ظرف دردار مخصوص فریزر و شیشههای موجود و باکس مخصوص نان)
قدم سوم؛ تلاش برای کاهش
مرحلهی بعدی اقلامی بود که فقط به شکل بستهبندی ارائه میشد و دسترسی به فلهی آن دشوار یا ناممکن بود. چیزهایی مثل ماکارونی، هلههوله جات مورد علاقه بچهها نظیر شکلات و بيسکوئيت و بستنی.
در ابتدای این ماجرا تصمیم داشتم حذفشان کنم. دیدم عملا شدنی نیست و سعی کردم همهی این موارد را در خانه تهیه کنم اما به تدریج متوجه شدم که همیشه و برای همه چیز تهیه هم ممکن نیست. این بود که کوشیدم زبالههای کد دوم بازیافت (متالایز، پرالایز و نایلونهای خشک)را هم به رسمیت شناخته و برایش جای مشخص در نظر بگیرم. تا به تدریج موفق به حذف شوم.
قدم سوم؛ تفکیک اصولی
درهمآمیزی دورریزهای مختلف یعنی صفرکردن امکان عاقبتبخیری آنها. بدیهیترین و سادهترین حرکت در این مورد تفکیک خشک از تر است. (نه به معنی درجهی رطوبت که به معنی مصنوعی و طبیعی) تفکیک اولیهی خشک و تر فقط مانع تولید شیرابه شده و ساماندهی پسماندهای مصنوعی را ممکن میکند و این کاری بود که سالها انجامش میدادم. اما فهمیدم که کافی نیست و شروع کردم به تفکیک هرچه بیشتر هر دو دسته. در جستجوی جواب چگونه پسماند صفر شویم ساختن بساط منظم و سادهی تفکیک یک اصل ضروری است.
وضعیت فعلی تفکیک پسماند در خانهی ما
پسماند تر (طبیعی):
۱-پوست میوه و بقایای سبزیجات
۲-تفالههای داخل سینک
۳-هسته خرما
۴-هسته زردآلو و شفتالو
۵-سایر هستهها و پوستههای خشک گردو و بادام و..
.۶-پوست تخم مرغ
۷-استخوانهای مرغ و گوشت
پسماند مصنوعی:
۱-کاغذ
۲-نایلون معمولی، پت (بطری آب معدنی) و …
۳-پلاستیکهای خشک (متالایز، پرالایز و نایلونهای شفاف بستهبندی نظیر بستهبندی معمول ماکارونی)
۴- ماسک (شخصا معمولا ماسک پارچهای میزدم ولی بقیه استفاده میکردند و بالاخره به رسمیت شناختمش. امیدوارم که دیگر لازم نشود هیچوقت)
۵- فلزات ریز نظیر منگنه و سوزن و قطعات آلومینیوم درهای بستهبندیها مثل در بستنی لیوانی
۶- رسید حرارتی
۷- درب بطری
۸-باطری
۹- نخ و پارچهی ریز و نخ دندون شسته و خشک شده
۱۰-کاغذ روغنی شیرینی تر و دستمال کاغذی مصرف شده.
شیشه و چینی شکسته و فوم در بساط تفکیک دیدهنمیشود چون هیچ سرانجامی برایشان نمیشناسم و در روتین تولیدمان نیستند. در واقع این بخشی از ماجراست که از مواجهشدن با آن فرار کردهام!
به رغم همهی این تفکیکها هنوز کیسهیکوچکی گوشه کابینت هست که چیزهایی مثل چسب و برچسب و خاکروبهی ناخالص و… را در آن میریزم و دورریزهای ریجکتی ما به شمار میروند.
ادامهی این مطلب و اطلاعات مصور از تجربهی پسماند صفر شدن من را میتوانید در این پست ببینید
پینوشت: این دستهبندی بر اساس اطلاعات فعلی من از امکانهای دورنریختن در محیط فعلی زندگیم است و میتواند اصلاح یا تکمیل شود.
یادم اومد توی سفر بلوچستان، یکی از میزبانهام وقتی از زندگی پسماند صفر شنید ازم پرسید یعنی شما خونهتون خیلی تمیزه؟
کلی خندهم گرفت وقتی این سوال رو پرسید، خونهی ما مصداق بارز این سوال اول متنه:
در جای جای خانهی ما بساط آشغال برپاست. دل همسر هم از این ماجرا خونه!
ای وای..عجب تصوری! البته من واقعا تلاشم اینه که بساط تفکیک، زیبا آراسته و حتی بخشی از دیزاین باشه این پست هم بنا بود اینا رو نشون بده هنوز عکسا رو نذاشتم. اگر خوب و شفاف و زیبا تفکیک کنیم عجله برای دورکردن از خودمون نداریم و سر فرصت میفرستیمش خونهی بخت تا عاقبت بخیر بشه😉