چند سالیاست که در شبکههای مجازی با واژهی پسماندصفر آشنا شدهام. اطلاعات پراکنده در این باره زیاد است اما من تصمیم گرفتهام که این اطلاعات را با انسجام و پشتوانهی قویتری گرد هم آورم.
قبلا نیز به طرح مهربان با آب و خاک و تلاشهای جمعیمان در جهت ساماندهی پسماند ارگانیک پرداختهام.
قصهی پسماند از دیروز تا امروز
اگر پیشنیان ما مثلا از صد سال پشت سر به جهان امروز ما نگاهی میانداختند بیشک حیرت میکردند.
شاید هم چند فحش آبنکشیدهی قدیمی تقدیم به ما و تمدنمان!
بسیار محتمل است که از دریچهی چشم آنها ما از بسیاری جهات ابله به نظر میرسیدیم.
موجوداتی عجیب که با صرف هزینه و با سوزاندن سوخت فسیلی از منابع تجدیدناپذیر سرزمینمان چیزهایی میسازیم دورریختنی.
چیزهایی که بعد از دقایق یا ساعاتی تبدیل به عناصر بیمصرف و پسماند میشود و متاسفانه این هدررفت پایان قصه نیست.
سرانجامِ پسماند هم به سهم خود به ظرفیتهای باقیماندهی سرزمین آسیب میزند!
سرانجامی که در ساختار مدیریت کلانشهرها یا دفن است یا سوزاندن و یا رهاکردن در اقیانوس. در پادکست کارما این ماجرا به تفصیل و با لحن و صدایی سلیس بیان شدهاست.
این است حکایت ما!
امکانپذیری؛ فاصلهی آگاهی تا عمل
امروزه ما بسیار بیش از پیشنیانمان دربارهی منابع پایانپذیر و دربارهی اهمیت محیط زیستمان میدانیم اما حتی محیطزیستیترینهایمان هم بیش از اجدادمان زباله میسازیم.
ما به نوعی ناگزیریم و در چنگال این سبک زندگی گرفتار.
به نظر میرسد که در این حوزه نیز نیروی ساختار، بسی مقتدرتر از آگاهی و ارادهی یکیک مردم ظاهر میشود.
بنیادیترین ویژگی مخرب تمدن ما در این حوزه را میتوان تولید مصنوعات تجزیهناپذیر دید. ویژگیای که عملا بخش زیادی از اجزای زندگی بشر را از چرخه طبیعی خارج کرده و در مسیری خطی به نقطهی انسداد در خاک یا اقیانوسها میفرستد.
این در حالیست که در گذشتهی جهان بدون پلاستیک، دورریزها اگر هم که بودند چارهای جز بازگشت به چرخهی حیات نداشتند.
سبک زندگی پسماندصفر؛ بازگشت از راه ناصواب
زمزمهی جنبش پسماندصفر در یکی دو دههی گذشته در کشورهای اروپایی پاگرفت. طبق بررسیهای من خانمی به نام بئاجانسون این ایده را مطرح و در زندگی خود پیاده کرده است.
او و سایر همراهان این جنبش به بدیهی بودن زبالهسازی شککردند و کوشیدند طرحی دراندازند برای جور دیگری زیستن در میانهی این تمدن زبالهساز.
هدف این سلسله نوشتهها معرفی پیشینه و جزئیات سبک زندگی پسماند صفر در ابعاد مختلف است و در پستهای آتی به تدریج در بارهی آن خواهم نوشت.