درد دیده نشدن آزارت نمی‌دهد وقتی چندان مشغول دیدن شوی که خود را از یاد ببری آن روزدر پنج‌دری خانه رسولیان این درد را عمیق و پرزور چشیدم. اما وقت نکردم به بی‌اهمیتیش فکر و آن را حس کنم. طوفان غم مرا برد نشاند جلوی پدر و مادرم و وقتی قصه را گفتم کم کم …
نوشتن برای من قصه‌ی امروز و دیروز نیست. از نوجوانی مینوشتم دلنوشته و غرنوشته…دانشجو که شدم به فرموده یک استاد ناب چیزی شبیه به آزادنویسی را تجربه کردم که آن هم البته غر بود بیشتر و شرح جستجو و نابلدی … گاهی که پای غرهایم تا صبح می‌نشستم به جاهای خوبی هم می‌رسیدم، خیلی از …
از کودکی شیفته‌ی همه‌ی مظاهر طبیعت بودم. آب و باد و گیاه و نور و حتی خاک! اما دوستی با حیوانات برای من در کمینه حد ممکن بود. حدی که با کمی اغماض فقط می‌شد آن را فقدان دشمنی نامید! حسم نسبت به آنها ملغمه‌ای بود از ترس و بیگانگی و چندش. با این حال …
چند سالی‌است که در شبکه‌های مجازی با واژه‌ی پسماندصفر آشنا شده‌ام. اطلاعات پراکنده در این باره زیاد است اما من تصمیم گرفته‌ام که این اطلاعات را با انسجام و پشتوانه‌ی قویتری گرد هم آورم. قبلا نیز به طرح مهربان با آب و خاک و تلاشهای جمعی‌مان در جهت ساماندهی پسماند ارگانیک پرداخته‌ام. قصه‌ی پسماند از …
امشب بعد از حدود یک سال و نیم در یک اجتماع ادبی زیر یک سقف شرکت کردم. اول هیجان‌زده بودم و به این فکر می‌کردم که برای انسان با هر هویتی به حکم انسان‌بودن دلتنگم. اما به تدریج حس کردم که تجربه‌ي عشق عمیق انسانی گاهی در فاصله از اجتماعات بیشتر میسر است. بعد اما …
عصر جمعه‌مان به تماشای ورژن متفاوتی از سیندرلا گذشت، سیندرلای جدید که به تازگی و با نگاهی متفاوت ساخته‌شده‌است. شروع قصه سیندرلای جدید خیلی واضح می‌کوشد مزخرفات جنسیتی داستان پایه را بشوید و ببرد و پایه‌ای نو برای داستان بسازد. نمی‌گویم این تلاش خیلی موفق و پخته و گل‌نادرشت از آب درآمده ولی می‌شود گفت …
سیندرلای جدید؛ نگاهی تازه به زنان از دریچه‌ی انتخاب سرنوشت و حتی سرشت بیشتر بخوانید
از دنیای جدید پیش رویش شگفت‌زده بود و منگ!سال دوم دانشکده بود اما هنوز برایش عادی نشده‌بود.آنهمه آدم جورواجور و آنهمه شور و شوق و تکاپو هنوز غافلگیرش می‌کرد.به حیاط پر از رفت و آمد نگاه‌کرد و قلبش از سپاسگزاری فشرده‌شد.بابا سال آخر قبول کرده‌بود کنکور بدهد. تا قبلش می‌گفت دختر هرچه آدمهای کمتری دیده …
پس خلّاقیت چیست؟ چرا من بلد نیستم؟ این حضرات از کجا بلد شده‌اند؟ این سؤال‌ها را با بی‌تابی و اندوه از خودم می‌پرسیدم، در حالی‌که در یک قطرۀ کوچک از جویبار غرق شده بودم و نفسم بالا نمی‌آمد. قسمت اول قسمت دوم قسمت سوم قسمت چهارم قسمت پنجم مسیرهای تهیه‌ی کتاب فصل تحصیلی ما را …
حالا فهمیده‌ام که از هیجان‌انگیزترین و جذابترین بخشهای ساخت و ساز یعنی نماسازی همیشه بی‌نهایت ترسیده‌ام. حضور ملایم و مهربان مصالح در نمای آجری پروژه‌ی فروغ حسابی دارد حسم را عوض می‌کند. بنا بود اینجا روی پیشانی ورودی پیاده سه قطعه چوب کار شود.از روی مونیتور بنا بود اما به دلم نبود.ته ذهنم ترمووودی که …
این ویدیو را برای گردهمایی مجازی بوستان طوبا و به سفارش خانم دکتر پیغمبری ساختم برای ترویج و روشن‌ساختن ویژگیهای زندگی بی‌پلاستیک، در حدی که فهمیده و بلد شده‌بودم. در این گردهمایی حدود یک سال و نیم بصورت حضوری شرکت می‌کردم. این برنامه‌ی مردمی به ابتکار خانم دکتر از چند سال قبل آغاز شده بود …
زندگی بی‌پلاستیک؛ در جهانی که خود را در این پدیده‌ی مخرب خفه کرده‌است. بیشتر بخوانید
