خاطرات خانه رسولیان؛ ساقیا بجنب! فصل تحصیلی ما ۴

خاطرات خانه رسولیان داشت رقم می‌خورد. آینده سنگ بزرگی بود پر از مجسمه‌های داوود که بنا بود اینجا تراشیدنش را بلد شوم و نجاتش دهم.

چهارشنبه‌ای دیگر با خاطرات خانه‌ رسولیان یزد از کتاب فصل تحصیلی ما.

هنوز در کناره‌ی ساحل بودم و آن روز در کلاس زیرمین تالار حس عجیبی داشتم. ابهت استادانی که حرفهای عجیب می‌زدند زیاد بود اما شور و شهامت من هم کم نبود. چیزهایی که خیلی زود دست کم در شکل اولیه‌شان از کف رفتند و مرا در چنبره‌ی ابهت و بیم محیط تنها گذاشتند.

مجسمه‌ی داوود اثر میکل‌آنژ

خاطرات خانه رسولیان از همان روزها و از همان زیرزمین وارد نقطه‌ی عطف بزرگی شد. نقطه‌ی عطفی که با ثبات میانه‌ای نداشت و به تناوب بین حال خوب و بد در نوسان بود.

پی‌نوشت: لازم به توضیح است که تصویرگری این کتاب را دوست هنرمندم خانم شعری اولیا انجام داده‌اند.

ترم اول معماری

قسمت اول صدای هجده‌سالگی


قسمت دوم انتخاب اجباری رشته‌ی معماری


قسمت سوم؛ گم‌شدن در کوچه‌ی دوست

در پیج‌اینستای من با آیدی @najmehazizi1355 یک هایلایت با عنوان همین کتاب هست که در مورد آن توضیحاتی داده است. مطالب دیگری که درباره این کتاب نوشته‌ام با هشتک فصل تحصیلی ما در دسترس است.

مسیرهای تهیه‌ی کتاب فصل تحصیلی ما را از طریق لینکهای این صفحه پیدا کنید.

2 در مورد “خاطرات خانه رسولیان؛ ساقیا بجنب! فصل تحصیلی ما ۴”

  1. بازتاب: فصل تحصیلی ما؛ قسمت پنجم؛ خلاقیت با کاغذ - نجمه عزیزی

  2. بازتاب: کتاب صوتی فصل تحصیلی ما ۵۲ - نجمه عزیزی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا