رنج دوران در جهت بوییدن گل نسترن
تا دیروقت بیدار بودهام و حسابی خستهام. با کسالت کاغذی کوچکی از گوشهی میز برمیدارم و شروع به نوشتن لیست میکنم؛ خردکردن لوبیا، بارگذاشتن ناهار، شستن ظرفها، خالیکردن سطوح آشپزخانه، مرتبکردن اتاق، اتوکشی لباسها، جمعکردن لباسها از بند… هنوز درحال نوشتنم که اسمس میاید: امروز نما را شروع کردهایم! اوایل انتظار داشتم روز قبل از …