خاطرات معماری

طاقت بیار رفیق؛ عمارت فروغ و بی‌پولی پایانی

خب به حول و قوه الهی کفگیر منابع مالی خانه‌سازی به ته دیگ نزدیک میشود و دائم در حال شمردنیم. دیشب مقادیری چک و چانه زده‌بودم با خویشاوندی پولدار بلکه قانعش کنم خانه فعلی را بخرد که البته موفق نشدم چون تازه ملک دیگری خریده‌بود.در این فکرها بودم و در ذهنم به فکرهای پیشینم لینک …

طاقت بیار رفیق؛ عمارت فروغ و بی‌پولی پایانی بیش‌تر بخوانید

چگونه قرارداد اجرا ببندیم؟ اندر مصائب خانه‌ساختن

در اثنای دو پروژه‌ی سنگین خانه‌سازی آنچه دستگیرم شده این است که متاسفانه سیستم‌های واگذاری ساخت و ساز فعلی خیلی از کارآمدی دورند. سال ۸۶ خانه‌ی فعلی را به صورت متری به پیمانکار واگذار کردیم. پیمانکاری که بعد از مدتی متوجه شدیم که حتی قادر به خواندن اعداد انگلیسی روی نقشه نیست. بی‌سوادی و ناکارآمدی …

چگونه قرارداد اجرا ببندیم؟ اندر مصائب خانه‌ساختن بیش‌تر بخوانید

سیمای عمارت فروغ در روزهای پایانی؛ سی‌پاره به کف در چله شدیم؛

سیمای عمارت فروغ کم کم دارد آشکار می‌شود. طبق قرارداد تقریبا چهل روز به پایان ساخت عمارت فروغ مانده‌است و نما تقریبا تکمیل شده‌است. برای ساخت این سیما از انتخاب مصالح تا جزئیات خیلی انرژی صرف کردم. ۱- چندی پیش پدرم که به دیدار عمارت آمد در فضاها چرخی زد و گفت: بذار تموم شه …

سیمای عمارت فروغ در روزهای پایانی؛ سی‌پاره به کف در چله شدیم؛ بیش‌تر بخوانید

خانه‌ای در حوالی مادر

در خانه‌ی قبلی سه ماه بیشتر نماندیم. سارا در راه بود و آن خانه‌ی تاریک کم‌جان پرمارمولک به اضافه‌ی فاصله‌ی طولانی از خانه‌ی مادر خیلی اذیتم می‌کرد. یک خانه‌ی دیگر در حوالی خانه‌ی پدر مادر اجاره کردیم. البته یک حوالی دور! کرایه‌ی حوالی نزدیک از جیب ما فراتر بود.این یکی کاملا تازه‌ساز بود. روشن و …

خانه‌ای در حوالی مادر بیش‌تر بخوانید

باورهای محدود‌کننده درباره‌ی پول؛ مسیر شغلی قسمت دهم

هم وسعت زمین هم بایدهای محکم و مشخصش به جولان‌دادن ایده‌هایم کمک می‌کرد. اصطکاک به اندازه‌ی کافی بود برای پیش رفتن و سرنخوردن! کارفرمای مشخصی هم در کار نبود و خودم همه‌ی خواسته‌های بلندپروازانه‌ام از یک خانه‌باغ را به عنوان توقع کارفرما از خانه‌باغ در نظر گرفته و اتود می‌زدم. در قطعه‌های ۳۰۰۰، ۲۰۰۰ و …

باورهای محدود‌کننده درباره‌ی پول؛ مسیر شغلی قسمت دهم بیش‌تر بخوانید

رقصنده با بعد و حجم در نمای داخلی عمارت فروغ

در مراحل پایانی اجرای نمای داخلی عمارت فروغ هستیم و قند و اضطراب با هم در دل من آب می‌شود! گزارش یک خطای نابخشودنی! پنجشنبه دو سه هفته قبل بعد از روزها سرزدن مرتب به کارگاه بخاطر قرار با اعضای طوبا نتوانستم بروم عمارت فروغ.همه چیز روبراه بود و نقشه‌ها واضح. زبان کار هم را …

رقصنده با بعد و حجم در نمای داخلی عمارت فروغ بیش‌تر بخوانید

خانه و نقش آن در زندگی و رابطه

در این سلسله نوشته‌ها از خانه‌هایی خواهم نوشت که در آن زیسته‌ایم. از نقشی که استایل زندگی‌ داشته در کیفیت زندگی‌مان رشدمان و ارتباطمان؛ از خانه و نقش آن در زندگی و رابطه. ازدواج ما به تعبیری سنتی بود. شاید یک درجه پیش‌رفته‌تر. این خانواده‌ها نبودند که ما را با هم آشنا کردند ما با …

خانه و نقش آن در زندگی و رابطه بیش‌تر بخوانید

شروع ساخت نمای عمارت فروغ

  این نوشته پیشتر در تیرماه ۱۴۰۰ در وبلاگم منتشر شده‌بود. حالا که نمای عمارت به جاهای خوبی رسیده تماشای نگرانی تشویش و بی‌اعتمادی‌ای که نسبت به اوسای نماچین داشتم مفرح به نظر می‌رسد! شروع مذاکره با نماچین بالاخره به روز موعود رسیده‌ایم و شدیدا نگرانم. یعنی این همه جزئیات را نماچین قرار هست بفهمد …

شروع ساخت نمای عمارت فروغ بیش‌تر بخوانید

تخفیف یا تصاحب؟ تجربه‌ی چهارم؛ تعامل با کارفرمای معماری

بعد از چند سال در جلسه‌ی انجمن مدرسه‌ی بچه‌هایمان هم‌دیگر را دیده‌بودیم. در دبیرستان هم‌کلاس بودیم و نه‌چندان دوست. اما آن روز وقتی شروع کرد از حال و روز زندگی‌اش گفتن آن‌قدر متأثر شدم که کمی بیش از آن سالهای دور به هم نزدیک شدیم. به بهانه‌ی درس و مشق بچه‌ها گاهی هم را می‌دیدیم …

تخفیف یا تصاحب؟ تجربه‌ی چهارم؛ تعامل با کارفرمای معماری بیش‌تر بخوانید

مشارکت در طراحی باغشهر کوثر؛ مسیر شغلی قسمت نهم

مرتب زیر لب تکرار می‌کردم که: جواب داد! واحدها از ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ متر بود و درخواست من درست در میان آن جا خوش‌کرده‌بود. ده‌درصد سطح زمین می‌توانست بنا باشد. بنایی با دسترسی به نور و منظر از همه طرف که تنها دغدغه‌اش زیباشدن بود نه چون باقی طراحی‌ها حل مساله‌های پیش پا افتاده.  آن …

مشارکت در طراحی باغشهر کوثر؛ مسیر شغلی قسمت نهم بیش‌تر بخوانید

اسکرول به بالا