چگونه یک معمار موفق شویم؟ یازده توصیه به دانشجویان معماری؛

چگونه یک معمار موفق شویم؟ این سوالی است که برای رسیدن به جواب آن باید از روزهای اول تحصیل طرح و برنامه داشته‌باشیم. یازده نکته که هر دانشجوی معمای باید بداند می‌تواند به دانشجویان معماری کمک کند تا این مسیر را راحت‌تر طی کنند.
با دانستن این نکات دانشجوی معماری می‌تواند از زمان محدود تحصیل بهتر بهره برده و کیفیت بهتری از آموزش را دریافت کند. من این یازده نکته را بر اساس تجربه‌ی تحصیل و بیست سال تدریس در این رشته نوشته‌ام و امیدوارم به دوستان جوانم کمک کند.

۱- از ابهام و آشفتگی نترسید.


ورود به رشته‌ی معماری رویدادی چالشی و پر از هیجانهای مثبت و منفی به شمار می‌رود؛ بخصوص در سی سال اخیر که این رشته در مقطع لیسانس از دانش‌آموزان ریاضی ورودی می‌گیرد.
شاید رشته‌هایی مثل پزشکی یا سایر شاخه‌های مهندسی به نوعی امتداد گسترش‌یافته‌ی کلاسهای دبیرستان به نظر برسند. اما رشته‌ی معماری حال و هوای بسیار متفاوتی دارد. دانش‌آموز ریاضی فیزیک بطور پیش‌فرض تقریبا هیچ تصویر و تصوری از معماری و درس‌های آن ندارد.
ذهن قاعده‌مند و فرموله‌ی دانش‌آموز ریاضی در ورود به دانشکده‌ی معماری ناگهان با حجم قابل توجهی از آموزش و تکالیفی مواجه می‌شود که بی‌قاعده به نظر می‌رسند.
پیشنهاد این است که نترسید و به این بازی تازه تن بدهید!
این تمرین‌ها غالبا برای به چالش‌ کشیدن  چارچوب‌های فرموله‌شده‌ی ذهن شما تدوین می‌شود.
پیش بروید و خواهید دید که چارچوب‌های تازه را خواهید یافت یا خواهید ساخت.


۲- زیاد سفر کنید.


از دیرباز بزرگان فرهنگی ما این توصیه را به خامان داشته‌اند تا پخته‌شوند! سفر می‌تواند چشم ما را به جهان باز و دنیایمان را بزرگ کند.
در دوران دانشجویی ما در دهه‌ی هفتاد سفر جزو جدانشدنی آموزش معماری بود؛ اما با زیادشدن دانشکده‌های معماری و مشکلات روزافزون اقتصادی به تدریج کمتر و کمتر شد.
شما منتظر بازدیدهای جمعی و رسمی دانشکده نمانید و تا می‌توانید سفر کنید.
حضور در فضاها و مشاهده‌ی کیفیت زندگی در شهرهای دیگر بیش از آن که به نظر می‌رسد سوال‌ها و امکان‌های تازه در ذهنتان می‌آفریند.
درکی که از حضور در فضای سه بعدی می‌یابید هرگز قابل مقایسه با تماشای آن در کتاب‌ها و صفحات دیجیتال نیست.


پس کوله‌پشتی را بردارید و تنها یا با هم بسیار سفر کنید.


۳- کتاب بخوانید.


هدف معماری ایجاد بستر زندگی برای انسان است؛ بنابراین درک و شناخت انسان‌ها در این مسیر الزامی به نظر می‌رسد.
هرچه می‌توانید کتاب بخوانید  تا با زندگی‌های نزیسته‌ی زیادی آشنا شوید و درک و پذیرشتان از تفاوت آدم‌ها بیشتر شود.
کتاب‌های تخصصی معماری به جای خود اما از خواندن قصه‌ها و رمان‌های خوب هم غافل نباشید.
رمان‌خوانی چگالی تجربه‌ی زیسته را بالا می‌برد. تجسم فضایی ناگزیر ما موقع خواندن رمان می‌تواند بر انتخاب‌هایمان در طراحی معماری بیفزاید. به تجربه‌ی من رمان‌های کلاسیک از جمله‌ی بهترین فرصت‌ها برای درک تاریخ معماری هستند.

کتابهای زندگینامه و سفرنامه هم می‌تواند درک شما از رابطه انسان و محیط را بیشتر کند. فصل تحصیلی ما کتاب خاطرات یک دانشجوی معماری در دهه هفتاد است که خواندن آن سیر تحول رشته معماری و جامعه را برای شما روشن می‌کند.


۴- فیلم ببینید.


فیلم‌ها هم کارکردی مشابه کتاب‌ها دارند‌. در واقع فاکتور مهم، داستان است که انعطاف و پذیرش ما در مقابل تجارب متعدد و متنوع زیستی را می‌افزاید. اما تمایز فیلم در درگیرکردن چشم و گوش ما است. اطلاعات تصویری متنوعی که از سبک زندگی، لباسها و بناهای هر دوره و کشورهای مختلف می‌بینیم حافظه‌ی تصویری ما را غنی می‌کند.


۵- خاک دفتر معماری بخورید!


شاید تصور کنید دوره‌ی دانشجویی فقط باید درس خواند و بعد از فارغ‌التحصیلی زمان مناسبی برای رفتن به دفاتر معماری برای کار است؛ اما اینطور نیست. باور کنید آن‌چه در محیط واقعی کار می‌شود آموخت را در دانشکده‌های معماری پیدا نمی‌کنید.
حضور در دفترهای خوب معماری را مثل فرصتی ناب جستجو کنید.
در این مرحله لازم نیست به پول فکر کنید. همین که بدون پرداخت مبلغی بتوانید هوای یک دفتر واقعی را تنفس کنید برد با شماست.
سعی کنید حضور مفیدی (ولو در حد چای ریختن برای بقیه!) داشته باشید تا بتوانید این فرصت را برای خود حفظ کنید.


۶- خاک کارگاه ساختمانی بخورید!


در دانشکده، ما مهندس می‌شویم اما اغلب از فن عملی ساختمان هیچ نمی‌آموزیم. این را زمانی می‌فهمیم که برای اولین بار به عنوان مهندس ناظر سر ساختمان حاضر می‌شویم و هر را از بر تشخیص نمی‌دهیم. واقعیتی که برای کارگر کم‌سواد هم از نوع برخوردمان قابل تشخیص است.
دانشجوی معماری در دانشکده‌های فعلی حتی به اندازه‌ی سایر رشته‌های مهندسی با واقعیت‌های فیزیکی فن خود آشنا نمی‌شود. متوجه هستید که ما هیچ درس آزمایشگاهی‌ای پاس نمی‌کنیم.
منتظر رفع این باگ نمانید و از کارگاه‌های ساختمانی غافل نباشید. حتی اگر شده در هیأت یک کارگر شاگردی کنید تا بیاموزید.
معماری که دیواری را با دست خودش چیده تمایز غیرقابل انکاری دارد با کسی که فقط روی کاغذ آن را درک کرده‌است.


۷- کلاس بروید!


شاید توصیه عجیبی به نظر برسد چون کار دانشجو کلاس‌رفتن است. منظور من این است که متوجه باشید سیلابس درسی و فرصت کوتاه چند ترمه کفاف همه چیز را نمی‌دهد بخصوص که دانشکده‌ها معمولا از علم روز عقبند. جویای این باشید که دانستن چه چیزهایی لازم است و آن‌ها را اگر در درس‌هایتان نیست هرجور ممکن است یاد بگیرید.
بعد از دوره‌ی دانشجویی یادگیری به دلایل مختلف سخت‌تر می‌شود.
حتی اگر عناوین درسی کافی باشند که معمولا نیستند کاملا محتمل است که در فرصت ۱۶ هفته‌ای ترم با چیزی مثل تعطیلی، بین‌التعطیلین، غیبت استاد یا حتی توانایی ناکافی‌اش در درسی مهم، ضعیف آموزش ببینید.
بدانید و آگاه باشید که غر زدن و اعتراض به این وضعیت ناعادلانه آنچه نیاموخته‌اید را جبران نمی‌کند.
پس دست به کار شوید و از سالبالایی، یوتیوب، کلاس بیرون و هر جا ممکن است آنچه لازم است بیاموزید.


۸- الگو داشته باشید.


از میان سالبالایی‌ها، استادان، معماران شهر یا کتاب‌ها سفرها و فیلم‌ها یا حتی فضای مجازی دنبال الگوهایتان بگردید.
دوست دارید چطور معماری بشوید؟
الگوهای خود را بجویید و سعی کنید با آنها معاشرت کنید و از آن‌ها بیاموزید.
به خاطر داشته باشید که آدم از اطرافیانش بیش از حد تصور تاثیر می‌پذیرد. پس تنفس در اتمسفر آدم‌های موفق می‌تواند شانس ما برای رشد را بالا ببرد.


۹- بپرسید.


پرسش‌گری شیوه‌ی آدم‌های هدفمند است. از پرسیدن نترسید و گمان نبرید که گواه ندانستن شما است. بلکه جستجوگری و جدی‌بودنتان را نشان می‌دهد.


یافتن پرسش‌های خوب می‌تواند تمایز ویژه‌ای برای شما ایجاد کند. پرسش قلاب می‌شود به ذهن و طرح‌کردن آن با دیگران بر قدرت این قلاب می‌افزاید.

چگونه یک معمار موفق شویم یک سوال کلی است که سوال‌های کوچک و جزئی زیادی از دل آن زاده می‌شود. سوال‌هایی که به ذهنتان می‌رسد را تحویل بگیرید تا هم جواب بگیرید هم سوالهای بهتری کشف کنید.
سوالی که می‌پرسید حتی اگر در لحظه جواب نگیرد در ذهن شما و شنونده به حیات خود ادامه می‌دهد و به تدریج در جاهای مختلف به جلوه‌هایی از جواب خود می‌رسد.


۱۰- خود را مسئول خانه‌ی خود بدانید.


دیده‌اید از دانشجوی پزشکی انتظار می‌رود آمپول‌زدن را یاد بگیرد؟ از دانشجوی معماری چه انتظاری می‌رود؟ معمولا هیچ.
ما می‌توانیم تلاش کنیم این انتظار ایجاد شده و پاسخ بگیرد.
پیشنهاد من این است که اگر در پی پاسخ این پرسش باشیم که چگونه یک معمار موفق شویم خوب است به محض ورود به دانشکده‌ی معماری خود را مسئول معماری خانه‌ بدانید.
اتاقی که در گرمایش یا سرمایش مشکل دارد، آشپزخانه‌ای با نور یا تهویه‌ی ناکافی باغچه‌ای به هم ریخته یا حتی سنگ شکسته‌ی پله را مساله‌ی خود بدانید و به عنوان یک فرصت نگاهش کنید.
این فرصت‌ها هستند تا شما با ساختمان و مصائبش دوست شوید و حل مسأله در معماری را تمرین کنید.
از چنین کارهایی هم چیزهای زیادی یاد می‌گیرید و هم نزد خود و اطرافیانتان آدم مورد اعتماد و مسئولیت‌پذیری شناخته می‌شوید و پایه‌های برند خود را می‌سازید.


۱۱- به سایر هنرها سرک بکشید!


معماری به عنوان یک رشته‌ی میان رشته‌ای با شاخه‌های متعددی از علم و هنر مرتبط است. سعی کنید دست کم یک هنر دیگر را به موازات آن بیاموزید. این کار باعث می‌شود خلاقانه‌تر و جامع‌تر به رشته‌ی خود بپردازید.

ورود به آداب و هنجارها و فرایند سایر هنرها به شکل عجیبی به نگاه و رویکرد ما وسعت می‌دهد. خلاصه این که پاسخ سوال چگونه یک معمار موفق شویم همیشه در محدوده‌ی خود معماری محدود نمی‌شود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا