ماه: مهر 1400

صندلی مقوایی به مثابه تخت پادشاهی؛ فصل تحصیلی ما؛ قسمت دهم؛

حالا لینکها متعددی به آموزش پیشرفته‌ی ساخت صندلی مقوایی پرداخته اما آن روز لینکی جز اشاره‌ی استاد به نگهدارنده‌های استکان در بسته‌بندیها در دسترس نبود. به اتکای همان و با پناه بردن به برکت لحظه و تمرکز دست به‌کار شدم. صندلی‌ام که ساخته‌شد بر اریکه‌ی آن تکیه زدم و به قول امروزیها زدم به شانه‌ی …

صندلی مقوایی به مثابه تخت پادشاهی؛ فصل تحصیلی ما؛ قسمت دهم؛ بیش‌تر بخوانید

مسیر شغلی من قسمت پنجم؛ سقوط از هپروت به کف سفت واقعیت

یک روز برای کاری بیرون بودم و وقتی رسیدم به خانه غذایی که برای ناهار گذاشته بودم به شکل فجیعی سوخته‌ و خانه از بو و دود پر بود! راستی به کمک مستی خشم؛ هیچ چیزی مثل بوی غذای سوخته مرا دلیر نمی‌کند؛ به آخر خط نمی‌رساند؛ از خود بیخود نمی‌کند. غذای سوخته یعنی همه‌ی …

مسیر شغلی من قسمت پنجم؛ سقوط از هپروت به کف سفت واقعیت بیش‌تر بخوانید

پسماند تر خانگی؛ تفکیک پسماند؛ قسمت اول

تفکیک پسماند سالها است که دغدغه‌ی من بوده است. در این پست از سرنوشت پسماند تر ارگانیک خانگی در مدیریت پسماند خانه‌ام خواهم گفت. تفکیک تر و خشک در عهد جاهلیت اولی پسماندهای خانه‌ام از نظر من دو دسته‌ی کلی بودند:• آنچه طبیعی است و تجزیه‌شدنی یعنی همان پسماند ارگانیک خانگی که چالشان می‌کردم.• آنچه …

پسماند تر خانگی؛ تفکیک پسماند؛ قسمت اول بیش‌تر بخوانید

آیا معماری شغل مناسبی برای زنان است؟ بررسی موانع مسیر حرفه‌ای شدن برای معماران زن

مسیر حرفه‌ای‌شدن برای معماران زن با چه چالشهایی مواجه است؟ آیا زنان برای یافتن جایگاه مناسب در رشته‌ی معماری با مشکلاتی بیشتری مواجهند؟ آیا برای زنان، معماری چالشهای بیشتری نسبت به سایر رشته‌های مهندسی دارد؟ این سلسله نوشته‌ها را برای نزدیک‌شدن به پاسخ این سوالات آغاز می‌کنم. نقطه‌ی شروع رابطه‌ی خودم با معماری سال ۷۳ …

آیا معماری شغل مناسبی برای زنان است؟ بررسی موانع مسیر حرفه‌ای شدن برای معماران زن بیش‌تر بخوانید

مسیر شغلی من قسمت چهارم؛ به معماری داخلی فکر کردم

بعد از مدتها فکرکردن به این نتیجه رسیدم که باید کاری از جنس معماری داخلی و بهبود و اصلاح ساختمان دست و پا کنم. با اوضاع اقتصادی ناجوری که بود کمتر کسی وارد ساخت و ساز می‌شد. اما احتمال اصلاح و ترمیم بیشتر به نظر می‌رسید. معماری داخلی با سفارش خودم تنها کارفرمایی که در …

مسیر شغلی من قسمت چهارم؛ به معماری داخلی فکر کردم بیش‌تر بخوانید

شعر خانه‌ تکانی

خانه تکانی شعری بود که اواخر اسفند ۹۷ گفتم. با دلی که سرشار بود از غم و شادی و یاس و امید. نوروزهای ۹۸ و ۹۹ که آمد فهمیدم زندگی همین است. غم زمانه خورم یا که خانه را بتکانم؟خمار دوست کشم یا غبار کهنه نشانم؟به چشم سرمه‌کشم یا به چین پیرهنم نخ؟به زلف شانه …

شعر خانه‌ تکانی بیش‌تر بخوانید

من و حیوانات؛ قسمت سوم؛ دل‌باختن به موش

صبح بیدار شدم و وقتی همه رفتند (آه یادش بخیر آن روزهایی که صبحها همه می‌رفتند!) رفتم روی راه‌پله‌ی ایوان نشستم و شروع کردم به زمزمه؛ پروژه چه بود؟ آشتی با موش! (قسمت اول و دوم این روایت) گوش کن با تو سخن می‌گویم! ای موش! ای موش عزیز! آلودگی و شدت تکثیرت حرف من …

من و حیوانات؛ قسمت سوم؛ دل‌باختن به موش بیش‌تر بخوانید

درماندگی آموخته شده فصل تحصیلی ما ۹

درماندگی آموخته شده در گوشت و پوستم تنیده بود. با ناتوانی و نابلدی چندان خو گرفته‌بودم که انگار جز آن نیستم چرا هربار خیال می‌کردم ته صفم؟ سرمای پاییز عزیز حتی موذی و بیگانه به نظر می‌رسید. بساط مهمان‌بازی و سور قبولی دانشگاه من در خانه به پا بود و من قهرمان غمگین و عصبانی‌ای …

درماندگی آموخته شده فصل تحصیلی ما ۹ بیش‌تر بخوانید

مسیر شغلی من قسمت سوم؛مطالبه‌ی بدهی، قدمی برای فهمیدن قدر خود؛

چرا تا حالا جرات نکرده‌بودم به آن وضعیت محقر به صورت آشکار فکر کنم؟ چرا اصلا بصورت اجحاف ندیده‌بودمش؟ چرا هیچ اقدامی برای مطالبه‌ی دستمزد نکرده‌بودم و همیشه منتظر بودم حرکت از سمت مدیر شرکت باشد؟ دستمزدِ نطلبیده مراد نیست! چرا فکر کرده‌بودم او مهندس خوشحالی را که با نارنج و ریحان و حال و …

مسیر شغلی من قسمت سوم؛مطالبه‌ی بدهی، قدمی برای فهمیدن قدر خود؛ بیش‌تر بخوانید

شیرابه نمی‌سازیم! طرح مهربان با آب وخاک در قاب صدا و سیما؛

شیرابه نمی‌سازیم!‌ این آرمانی است که بیش از یک سال است من و دوستم نسرین را با دو همراه عزیز دیگر در این پویش کنار هم نشانده است. آن روز ما دعوت شده‌بودیم برای معرفی طرحمان: مهربان با آب و خاک؛ ۱. یک روز گرم و پراز غبار و ملال در اوایل خردادماه امسال بود. …

شیرابه نمی‌سازیم! طرح مهربان با آب وخاک در قاب صدا و سیما؛ بیش‌تر بخوانید

اسکرول به بالا