کتاب معماری شادمانی روایتی صمیمی و منحصر بفرد است از زبان یک فیلسوف دربارهی هدف غایی معماری که من از خواندن آن بسیار لذت بردم.
مهدیه در پادکست وادی هم به زیبایی آن را روایت کرده که شنیدنش خالی از لطف نیست.
کتابی متفاوت از آلن دوباتن
از آلن دوباتن قبلا چند رمان و جستار خواندهام. سیر عشق؛ جستاری در باب عشق؛ و به شکل نصفه و نیمه پروست چگونه شما را دگرگون میکند و هنر همچون درمان.
در کل با قلم ساده و نگاه ریزبینش ارتباط خوبی برقرار میکنم. اما اینهمه نازکاندیشی دربارهی معماری از زبان یک فیلسوف واقعا برایم جالب و جذاب بود به شکلی که در اثنای مطالعهی معماری شادمانی مطمئن بودم جایی خواندهام که آلن معمار است!
خیلی نت را زیر و زبر کردم که شاهدی برای این اطمینان بیپایه پیدا کنم و خب طبیعتا نبود!
قسمتهای مختلفی از آن را خیلی دوست داشتم.
البته مثل خیلی از کتابهای معماری در قسمتهای زیادی از آن به قدری جملهها طولانی و پیچیده شده که بدون قلم و کاغذی در دست فهمیدنش دشوار است.
اما در کل خیلی خوشم آمد و کلی ایده گرفتم برای نوشتن مطالب جدید. کلا گمان میکنم که جای این سبک نوشته در فضای ادبیات معماری خیلی خالی یا دست کم خلوت است.
مطالعه کتاب معماری شادمانی برای معماران و مخاطبین معماری (یعنی تقریبا همه مردم!) پیشنهاد میکنم.
***
بخشهایی از کتاب
قسمتی از کتاب (صفحه 21 و 22):
پل تیلیک دانشجوی الهیات آلمانی در خاطراتش گفته که علیرغم تلاش بیوقفهی والدین و معلمانش هنر تاثیری روی او نداشته و او همیشه جوان نازپرورده و بیدغدغهای بوده است.
تا این که جنگ جهانی اول شروع و او به خدمت فرا خوانده شد. در مرخصی از گردان (که سه چهارم اعضای آن در درگیری کشته شدند) او در میان باد و باران به موزه کایزرفردریک در برلین رفت در آنجا در نمایشگاهی که در طبقه بالا برگزار شده بود با تابلوی مریم مقدس و فرزندش به همراه هشت فرشته آوازه خوان اثر ساندرو بوتیچلی روبرو شد و با دیدن نگاه محبت امیز و خردمندانهی دختر باکره بغض گلویش را گرفت.
او احساس خود را در آن لحظه، “خلسه افشاکننده” توصیف کرد و با درک تقاوت بین فضای دلپذیر این تابلو و تعلیمات بیرحمانه ای که در سنگر میآموخت اشک در چشمهایش جمع شد.
بسیاری از چیزهای زیبا در همنشینی با درد، ارزش و اعتبار کسب میکنند. بنابراین آشنایی با اندوه، یکی از عجیبترین پیش شرطهای تحسین معماری است.
ممکن است قطع نظر از سایر ملزومات برای اینکه ساختمانی ما را متاثر کند لازم است کمی غمگین باشیم!
لطفا از این پس جامعتر بنویسید. این مقدار در حد مقدمه بود.
بله حق با شماست اما چه کنم که مامانم کارهایم را انجام نمیدهد و به شدت دچار کمبود وقتم :))
کلی خندیدم :)))
برا شوما جوکه برادر برای ما خود زندگیمونه 🙂