سد چمشیر و فاجعهی آبگیری آن این روزها یکی از موضوعات صفحات مجازی دوستداران طبیعت است. فعالان حوزهی محیط زیست نظیر دکتر حسین آخانی و مهندس محمد درویش دربارهی خطرات آبگیری این سد صحبت میکنند و اینکه علیرغم هزینهی هنگفتی که تا کنون برای ساخت این سد شده توقف کامل این پروژه برای حفاظت از اکوسیستم منطقه ضرورت دارد.
این تلاشها در شرایطی است که کشور در شرایط جنگی قرار دارد و به نظر میرسد در افکار عمومی پرداختن به مسائل زیست محیطی اولویت نباشد. چندصد کشته در طول سه ماه و وضعیت نامعلوم پیش رو بسیاری از فعالان پیشین این حوزه را نیز به سکوت یا تولید محتوی در مورد اوضاع فعلی سوق دادهاست. همین فرصت امنی ساخته برای فرصتطلبان. کسانی که در تصمیمهای مخرب و منفعتطلبانه تنها از فشار و اتحاد افکار عمومی واهمه دارند. حالا افکار عمومی متمرکز بر انقلاب است و به چیزهای دیگر توجهی ندارد.
دیروز در پادکست ایران پایدار به گفتگوی آقای درویش و آقای فتاحی گوش دادم و از صمیم قلب دلم برای این سرزمین بیکس سوخت. امروز کمی سرچ کردم و متوجه نکاتی شدم:
سد چمشیر در ۲۵ کیلومتری شهر دوگنبدان از شهرهای کهکیلویه و بویراحمد ساخته شده آن هم با هزینهی سنگین و حالا که در آستانهی بهرهبرداری است اطلاعاتش به بیرون درز کرده و به گوش فعالان محیط زیست رسیده است. اطلاعات و گزارشهایی که نشان میدهد سد بر روی سازند گچساران احداث شده و مشابه سد گتوند اگر آبگیری شود باعث شوری آب در پایین دست میشود.
هدف از احداث این سد، آبرسانی به زمینهای کشاورزی در پاییندست کهگیلویه و بوشهر و همچنین تامین آب شرب برای مردم این مناطق ذکر شده اما دکتر آخانی استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران معتقد است که این آب نه به درد شرب میخورد و نه کشاورزی.
متاسفانه این تجربه پیشتر در سد گتوند آزموده شده زمینهای کشاورزی جلگه خوزستان بعد از آبگیری گتوند چنان شور شده که عملا قابل کشت نیست.
در شگفتم که عاملین این فاجعه چطور از عواقب دنیوی و فرادنیوی چنین خطاهای غولپیکری نمیهراسند.
آیا این سرزمین روزگاری را خواهد دید که خرد و دانش و خیر پایدار بر مسند تصمیمگیریها بنشیند و آب و خاکش اینچنین بییاور به یغما نرود؟ آیا تا آن روز چیزی از منابغ از آب و خاک و آدمها و ژنها خواهد ماند؟
خاک مادرزادی، خانه ی اجدادی …
…………تاب اورده وطن
تو کجا میگردی…قلب من این وطن است