آرمانهای معماری خانه رسولیان چیست؟ دیکتاتوری یا دموکراسی؟ در این خانه فصل الخطاب چه کسی است؟ مرد زن یا خانواده؟
در پست دیروز به نقل از آلندوباتن از این نوشتم که معماری اگرچه ایدهآل هایش را عوض میکند اما ایدهآلداشتن اجتنابناپذیر است. هر بنایی خواه ناخواه مقصودی را بیان میکند و به جای پرهیز از هدفگرایی خوب است که به اهداف خوب یا دست کم بیآزار فکر کنیم و در بناها آگاهانه دنبالشان کنیم.
حدود ۲۰ سال پیش وقتی روی پایاننامهی ارشدم کار میکردم متمرکز شدهبودم بر ارتباط و نسبت مرام ساکنین با خانههایشان.
در بنای قاجاری رسولیان ساختار حاکم بر خانوادهی آن دوران را میجستم؛ مردسالاری و پدرسالاری مطلقالعنانش را.
اما قرائت بنا نظرم را عوض کرد. هندسهی ساختمان با صراحت غیرقابل انکاری فضاهای بزرگ جمعی را بر راس نشاندهبود. به جای مرد این “ما” بود که حرف اول و آخر را در این خانه میزد.
هدف و نهایت آن فضاهای بزرگ هم منشأ و مبدأ حیات یعنی آب بود. سیالترین و نابترین عنصر زندگی که بری از صلبیت بود و انحصار.
شاید این همان رویای گمشدهی عصر استبداد بود که هنر پاکیزهماندهی آن عصر از ناخودآگاه جمعی برداشتش میکرد. برداشتی زیبا که به زبان اسرارآمیز بنا حرفش را میزد.