پسماند مصنوعی خانگی؛ تفکیک پسماند؛ قسمت دوم


در روزهای قبل راجع به مدیریت پسماند تر نوشتم و اما پسماند مصنوعی خانگی یا همان پسماند غیرارگانیک چیزی که با خطایی مصطلح پسماند خشک نامیده می‌شود اما دربرگیرنده‌ی پسماندهای طبیعی خشک نیست، چیزهایی مثل هسته‌ی میوه‌جات و استخوان و ناخن چیده و مشابه آن.

پسماندهای مصنوعی بلای جان انسان و طبیعت

این نوع از پسماند یعنی پسماندهای غیرارگانیک نه تنها به سادگی تجزیه‌پذیر نیست بلکه در طی این مسیر طولانی به محیط طبیعی لطمه‌ی بسیار می‌زند.
در این میان پلاستیک به واسطه‌ی وفور مصرف و نوع ماده‌اش صدرنشین زیانکاری و آسیب است.
تجزیه‌ی طبیعی پلاستیکها چند صد سال طول می‌کشد و در این فاصله خرد و ریز شده به عنوان میکروپلاستیک در محیط رها می‌شوند. متاسفانه حضور میکروپلاستیک که تأثيرات مخرب اثبات‌شده‌ای هم دارد در همه جای زندگی انسان ردیابی شده‌است. از آب و خاک و غذا تا حتی درون بدن جنین!

مصیبت یا نعمت هدررفته؟

این قصه وقتی تلختر می‌شود که به این نکته واقف شویم که این محصولات حاصل برداشت و تخریب منابع طبیعی ما هستند.

  • پلاستیکها و همه‌ی محصولات پلیمری از نفت تجدیدناپذیر زیر پایمان ساخته می‌شود.
  • بهای داشتن کاغذ و مقوا قطع درختان یعنی کانالهای تنفسی زمین است.
  • آلومینیوم و شیشه نیز از منابع معدنی ارزشمند ما در کوهها و خاک تهیه می‌شوند.

متأسفانه تمدن مخرب ما این رفتار عجیب را بسیار عادی جلوه داده‌است که ما از این گنجها محصولاتی بسازیم، دقایقی از آن استفاده کنیم و سپس به عنوان آشغال دورشان بی‌اندازیم.

برای گرفتن تصمیم‌های بهتر لازم است که از ماهیت پسماندهای مصنوعی خود بیشتر آگاه شده و آن‌ها را به تفکیک بشناسیم.

در دهه‌های اخیر رواج صنعت بازیافت کمک کرده که بخشی از منابع مصرفی دوباره به چرخه‌ی تولید بازگردند.

بنابراین پسماندهای مصنوعی خانگی در دو دسته‌ی کلی جای می‌گیرند: قابل بازیافت و ریجکتی.

پسماند مصنوعی قابل بازیافت

همانطور که در پست پیشین گفتم تصور من از سرنوشت پسماند مصنوعی خانگی تصور کامل و درستی نبود.

من بسیار خوش‌بینانه گمان می‌بردم که هر چه تحویل ماشین ملودی بدهم بازیافت می‌شود. تصور می‌کردم این نهایت مسئولیت شهروندی من است. این بود که هر هفته که فورالیزه نواخته می‌شد یک کیسه‌ی پر و پیمان زباله تحویلش می‌دادم و حالم خوب بود.

حدودا سه سال پیش در فضای اینستاگرام با مفهوم بی‌زبالگی و پسماندصفر آشنا شدم و پتک واقعیت بر سرم خورد. متوجه‌شدم که نه تنها حجم زیادی از پسماندهای مصنوعی بازیافت نمی‌شوند بلکه بازیافت، خود صنعتی بسیار پرمصرف با ردپای کربن بالاست.

به طور کلی پاسخ به این سوال که چه موادی قابل بازیافت هستند بصورت عمومی ممکن نیست و به زیرساختهای بازیافت هر شهر بستگی دارد. در کشورهایی مثل ایتالیا حتی برای بازیافت پوشک‌ها و پدها هم تبلیغاتی صورت گرفته‌است.

اما در مجموع بازیافت سه متریال پلاستیک، کاغذ و فلز خیلی متداولتر است.

البته شیشه هم قابلیت بازیافت دارد اما به واسطه‌ی ارزان‌بودن ماده‌ی اولیه‌ی آن و عدم توجه به ارزشهای محیط‌زیستی منابع، بازیافت آن چندان مقرون بصرفه نیست و برای بنگاههای اقتصادی جذابیت کافی ندارد.

برای دانستن بیشتر در مورد بازیافت لازم است که با مفهوم کد بازیافت و اهمیت آن آشنا شویم.

پسماند ریجکتی یا غیرقابل بازیافت

پسماندی که به هر دلیل بازیافت نمی‌شود و تمدن شهری امروز در کیسه‌های زباله دور می‌اندازد کجا می‌رود؟

جواب ساده این است که ماشینهای شهرداری یا به تعبیر سریالی طنز آشغالانسها آن را می‌برند.

اما کجا؟

بر اساس بررسیها سه سرنوشت منتظر پسماندهای ماست:

  • دفن یا گورانده‌شدن در سایتهای دپوی پسماند. این سایتها هر روز به وسعت یا عمق یا ارتفاع بزرگ و بزرگتر می‌شوند با حجم عظیمی از پسماند انسانی که ترکیبی از ارگانیک و مصنوعی است. (در مورد ساماندهی پسماندهای ارگانیک قبلا نوشته‌ام.)
  • سوزانده‌شدن هم شیوه‌ی دیگری برای رهیدن ظاهری از مصیبت پسماند است. شیوه‌ای که اگر چه به نظر می‌رسد که پسماند را تقریبا ناپدید می‌کند اما رد پای کربن و گازهای سمی حاصل از آن اجتناب‌ناپذیر است.
  • گسیل به اقیانوس. این کار حتی غم‌انگیزتر و غیرمسئولانه‌تر از دو تای قبلی است. تن معصوم اقیانوس هر روز عرصه‌ی تاخت و تاز انواع پسماندهای آلوده‌ی ما است.

فقط در ابعاد پیدای آن قطعات پلاستیکی و فلزی و… به حیات اسرارآمیز جانداران حمله‌ور شده و به آنها آسیب می‌زند.
سوزاندن گوراندن یا اقیانوس فرقی نمی‌کند. آشغالهای ما بعد از رفتن به هر دور نه‌چندان دور به شکلی با زنجیره‌ی غذایی به سمت ما برمی‌گردند.

پس با پسماندهایمان چه کنیم؟

من یاد گرفتم که مسیر پسماندصفرشدن از این قدمها و با این اولویت‌بندی طراحی می‌شود:

  • اجتناب
  • کاهش
  • بازمصرف
  • بازیافت اصولی

برای گام‌برداشتن در این مسیر باید به نوعی توجه دائمی نسبت به پسماند دست یافت. هر شهروندی باید به پسماندی که تولید می‌کند توجه کند.

فرشته زباله‌غیب‌کنی در کار نیست. آنچه می‌رود به بهای اتلاف منابع و تولید آلودگی تبدیل به چیری بدتر می‌شود و برمی‌گردد نزد خودمان.

بنابراین چاره در این است که تا می‌توانیم به اجتناب فکر کنیم. به کاهش مصرف و به تعمیر و بازمصرف آن‌چه داریم.

بازیافت در مرحله‌ی چهارم است. به استناد حرف آیه حمداوی بازیافت در کشور ما تازه به رقم ۵درصد رسیده است.

یعنی درصد بالایی از پسماندهای ما در سایتهای زباله دفن می‌شود. همان مقدار کم نیز اگرچه به نوعی نجات منابع به‌شمار می‌رود اما با صرف هزینه و تولید آلودگی شیمیایی در آب و خاک و هوا همراه است.

به نظر می‌رسد بهتر است پیش و بیش از هر نوع ساماندهی نهایی و راهکار درمانی به پیشگیری فکر کنیم به پرهیز از تولید پسماند.

در پستهای آتی درباره‌ی جزئیات سبک زندگی پسماندصفر بیشتر خواهم نوشت.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا