چرا معماری مهم است؟

چرا معماری مهم است؟ چون اجتناب‌ناپذیر است و ما را از آن گریزی نیست. به نظر می‌رسد که انسان در تاثیرپذیری از معماری انتخاب چندانی ندارد و امکان تصمیم فقط در چگونگی است نه چیستی.

دلایل مهم‌بودن معماری

تاثیرگذاری معماری بر انسان را می‌توان در این دلایل دید:

ناگزیربودن درک آن

شاید بشود عنوان بی‌علاقه به هنر به خود داد و خود را از مشاهده و درک محصولات هنری دور نگه داشت؛ اما برای آدم زنده از مواجهه با معماری گریزی نیست.
کیفیت فضایی نغمه‌ای نیست که بشود نشنید. تابلویی نیست که بشود از آن روگرداند و آن را ندید؛ ما حتی اگر نابینا باشیم وجود فضا را  با اصطکاک عصای سفید لمس می‌کنیم؛
ما جز در شرایط بسیار نادر در محیط مصنوع پا به جهان می‌گذاریم و ناگزیریم که در جهان مصنوع رشد کنیم.  به نظر می‌رسد که گریختن از دام این دلبر افسونکار به سادگی امکان ندارد.

ناخودآگاه‌بودن درک آن

درک فضا نه‌تنها ناگزیر که ناخودآگاه است؛ بنابراین مقاومت متداول ذهنی در مقابل سایر داده‌ها در مورد آن صدق نمی‌کند. فضا به شکلی ضمنی و غیر مستقیم بر ما وارد می‌شود. ما در حین زندگی و به صورت ضمنی داده‌های معماری را درک می‌کنیم. این دریافت ضمنی مستقیم بر ناخودآگاه ما وارد می‌شود.

محیط‌بودن معماری بر ما

نکته‌ی سوم اینکه فضا بر ما محیط است. ما در درک و تماشای یک تابلو یا یک مجسمه در مقابل آن هستیم و دوئیت، غیرقابل انکار است اما در میان فضا به بخشی از آن بدل می‌شویم.

گویی در جهاز هاضمه‌ی فضا هستیم و توانی برای نفی و انکار آن نداریم.

کلام آخر

ما ناگزیر، ناخودآگاه و همیشگی در آغوش فضاییم و این است که او بر ما حاکم است. حاکمی که به قهر بگدازد یا به لطف بنوازد حکمش بر ما روان خواهد بود.
با درک این مفهوم است که به قدرت ترسناک معماران  پی می‌بریم.
این که بدانی مردمان در چنگ تو هستند و بدون این که بدانند و بستیزند تو بر آنان نفوذ داری آگاهی عجیبی‌ است. این درک برای معمار ملاحظه‌کار، سنگین و تکان‌دهنده‌ و برای همگان وسوسه‌انگیز است.
من این حقیقت را اول بار سالها پیش به عنوان یک دانشجوی سال اول معماری از زبان استادی خردمند شنیدم. او انگشتش را به سمتم گرفت و با صراحت تمام گفت: تو! میتوانی آدمها را بکشی و زنده کنی!
در ترم سوم هم در اثنای یک تمرین طراحی به وضوح تجربه و باورش کردم.
حالا برای دومین بار درگیر پروسه‌ی دشوار طراحی و ساخت  خانه برای خودم هستم. درگیرشدن با معماری خانه‌ی خودم فرآیند ساده‌ای ندارد.

هر لحظه با تصور اینکه در حال ایجاد کالبدی تغییرناپذیر و نافذ برای بخش اعظمی از زیست مداوم خودم و خانواده‌ام هستم از شوق و نگرانی توامان به خودم می‌لرزم!  
من قرار است ناگزیر ناخودآگاه اجتناب‌ناپذیر و دائمی بر زندگی خودمان تاثیر بگذارم.

2 در مورد “چرا معماری مهم است؟”

  1. نجمه جان من معمولا نوشته ها تو دنبال میکنم چون هم ارزش خوندن دارن و هم اینکه از معدود بچه های قدیم متمم هستی که هنوزم مرتب مینویسن و یه جورایی عادت کردم به دنبال کردن نوشته هات. مخصوصا وقتایی که میخوام از زیر کارام در برم، میام به اینجا سر میزنم 🙂
    راستش چند وقته میخوام اینجا کامنت بذارم ولی چیزی به ذهنم نمیرسه که بگم چون به نظرم یه کم نجمه عزیزی نوشته هات کم شده. فکر کنم بد نباشه شخصی تر و راحت تر بنویسی.
    البته این نظر دوستانه منه و ممکنه اشتباه کنم. در کل امیدوارم بد نگفته باشم.

  2. ممنون امیر بزرگوار ممنون که نوشتی و دقیقا تشخیص شما درسته به شدت در خانه جدید و در سکوت سنگینش غریبه‌ام و کاملا خودم را گم کرده‌ام امیدوارم راه بیفتم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا