نوروزهای کودکی؛ دیروزهای دور
مرور قصهی نوروزهای کودکی همیشه مرا گرفتار حال غریبی میکند. حالی که یک سرش همیشه وصل است به خانهی مادربزرگم. اول قصه اواخر دهه چهل بود. ننه سکین با نوزادی در بغل و هفت فرزند از دم بخت تا خردسال ناخوشی بدی گرفت. ناخوشیای که خانواده را بسیار برآشفت و ترساند. همان موقع بابااکبر نذر …