کتاب فصل تحصیلی ما

خدایان سال‌بالایی؛ فصل تحصیلی ما؛ قسمت پانزدهم

خدایان سال‌بالایی اصطلاحی بود که در دانشکده‌های معماری رایج بود. تعبیری ‌آمیخته به شوخی برای ایجاد ارتباط بین دانشجویان مختلف تا از همدیگر بیشتر و بهتر بیاموزند. سال‌پایینی‌ها به خدمت و خرکاری و سالبالایی‌ها به یاد دادن تکنیک‌ها و تجربه‌ها این ارتباط نه چندان هم‌ارز را می‌ساختند. من اما بعد از چند ماه حس بی‌‌پناهی …

خدایان سال‌بالایی؛ فصل تحصیلی ما؛ قسمت پانزدهم بیش‌تر بخوانید

هم‌کلاسی با پسرهای شیک و ارگانیک؛ فصل تحصیلی ما قسمت چهاردهم

آفتاب و مهتاب را دیده‌بودیم اما پسرها را هنوز نه! دانشگاه قرار بود حراج نعمت باشد از هر لحاظ و علاوه بر عرضه‌ی علم و دانش چشم و گوشمان را بر حقیقت سانسورشده‌ی زندگی هم بازکند! قسمت اولقسمت دومقسمت سومقسمت چهارمقسمت پنجمقسمت ششم قسمت هفتم قسمت هشتم قسمت نهم قسمت دهم قسمت یازدهم قسمت دوازدهم …

هم‌کلاسی با پسرهای شیک و ارگانیک؛ فصل تحصیلی ما قسمت چهاردهم بیش‌تر بخوانید

خودکشی نافرجام؛ فصل تحصیلی ما؛ قسمت سیزدهم

تمایل به خودکشی را یکی دو بار در میانسالی هم تجربه‌کردم اما هیچوقت مثل هجده‌سالگی از ناتوانی‌ام در مقابل هجوم زیبایی و لطف زندگی نبود. قسمت اولقسمت دومقسمت سومقسمت چهارمقسمت پنجمقسمت ششم قسمت هفتم قسمت هشتم قسمت نهم قسمت دهم قسمت یازدهم قسمت دوازدهم برای تهیه‌ی کتاب فصل تحصیلی ما می‌توانید از لینکهای زیر کمک …

خودکشی نافرجام؛ فصل تحصیلی ما؛ قسمت سیزدهم بیش‌تر بخوانید

کابوسهای عجیب ترم یک معماری؛ فصل تحصیلی ما قسمت يازدهم

کابوسهای عجیب ترم یک معماری از همان اوایل ترم شروع شد. تصاویری پر از بزرگی و وهم و سنگلاخ که نابلدیهایم را به رخ می‌کشید. قسمت اولقسمت دومقسمت سومقسمت چهارمقسمت پنجمقسمت ششم قسمت هفتم قسمت هشتم قسمت نهم قسمت دهم برای تهیه‌ی کتاب فصل تحصیلی ما می‌توانید از لینکهای زیر کمک بگیرید. نسخه‌ی الکترونیک کتاب …

کابوسهای عجیب ترم یک معماری؛ فصل تحصیلی ما قسمت يازدهم بیش‌تر بخوانید

صندلی مقوایی به مثابه تخت پادشاهی؛ فصل تحصیلی ما؛ قسمت دهم؛

حالا لینکها متعددی به آموزش پیشرفته‌ی ساخت صندلی مقوایی پرداخته اما آن روز لینکی جز اشاره‌ی استاد به نگهدارنده‌های استکان در بسته‌بندیها در دسترس نبود. به اتکای همان و با پناه بردن به برکت لحظه و تمرکز دست به‌کار شدم. صندلی‌ام که ساخته‌شد بر اریکه‌ی آن تکیه زدم و به قول امروزیها زدم به شانه‌ی …

صندلی مقوایی به مثابه تخت پادشاهی؛ فصل تحصیلی ما؛ قسمت دهم؛ بیش‌تر بخوانید

درماندگی آموخته شده فصل تحصیلی ما ۹

درماندگی آموخته شده در گوشت و پوستم تنیده بود. با ناتوانی و نابلدی چندان خو گرفته‌بودم که انگار جز آن نیستم چرا هربار خیال می‌کردم ته صفم؟ سرمای پاییز عزیز حتی موذی و بیگانه به نظر می‌رسید. بساط مهمان‌بازی و سور قبولی دانشگاه من در خانه به پا بود و من قهرمان غمگین و عصبانی‌ای …

درماندگی آموخته شده فصل تحصیلی ما ۹ بیش‌تر بخوانید

فصل تحصیلی ما؛ قسمت هشتم؛ فردا در موردش فکر می‌کنم!

تمرین دوم ترکیب را ساده‌دلانه دیدم و خیال کردم که روتین و غیرخلاقانه‌ است. اما نبود و وجه دیگری از ناتوانی مرا نشان گرفته‌بود. شاید باید یاد می‌گرفتم چطور با خطاهای ناگزیر کار کنار بیایم و گاهی به حدی از نادرست‌نبودن نتیجه رضایت بدهم. قسمت اولقسمت دومقسمت سومقسمت چهارمقسمت پنجمقسمت ششم قسمت هفتم برای تهیه‌ی …

فصل تحصیلی ما؛ قسمت هشتم؛ فردا در موردش فکر می‌کنم! بیش‌تر بخوانید

درد دیده نشدن ؛ فصل تحصیلی ما ۷

درد دیده نشدن آزارت نمی‌دهد وقتی چندان مشغول دیدن شوی که خود را از یاد ببری آن روزدر پنج‌دری خانه رسولیان این درد را عمیق و پرزور چشیدم. اما وقت نکردم به بی‌اهمیتیش فکر و آن را حس کنم. طوفان غم مرا برد نشاند جلوی پدر و مادرم و وقتی قصه را گفتم کم کم …

درد دیده نشدن ؛ فصل تحصیلی ما ۷ بیش‌تر بخوانید

فصل تحصیلی ما؛ قسمت ششم؛ پس خلاقیت چیست؟

پس خلّاقیت چیست؟ چرا من بلد نیستم؟ این حضرات از کجا بلد شده‌اند؟ این سؤال‌ها را با بی‌تابی و اندوه از خودم می‌پرسیدم،‌ در حالی‌که در یک قطرۀ کوچک از جویبار غرق شده بودم و نفسم بالا نمی‌آمد. قسمت اول قسمت دوم قسمت سوم قسمت چهارم قسمت پنجم مسیرهای تهیه‌ی کتاب فصل تحصیلی ما را …

فصل تحصیلی ما؛ قسمت ششم؛ پس خلاقیت چیست؟ بیش‌تر بخوانید

اسکرول به بالا